رفتم من و هوای تو از سر نمیرود
داغ غمت ز سینهی خواهر نمیرود
برخیز تا رویم برادر، که خواهرت
تنها به سوی روضهی مادر نمیرود
گر بی تو زینب تو کند جای در وطن
از خجلتش به نزد پیمبر نمیرود
سوز گلوی خشک تو اندر لب فرات
ما را ز یاد تا لب کوثر نمیرود
پهلوی چاک خوردهات از نیزه و سنان
ما را ز یاد لب محشر نمیرود
بزم یزید و طشت زر و چوب خیزران
هرگز ز یاد زینب مضطر نمیرود
(جودی)